۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

مهر استاد

هیچ وقت تو این چند ساله تحصیل کردنم مهر معلم و استاد رو از ته قلب حس نکردم بجز اون موقعی که همراه سه تا از بچه ها با یه جعبه شیرینی رفتیم برا خداحافظی از استادمون.

استادی که مجانی درس میده در حالی که وقتی ما پیشش بودیم یه سری محاسبات رو که کار یه هفتش بود 8 میلیون فروخت .
حرف کمی نیست که این استاد برات بلند بشه و باهات مثل یه رفیق صحبت کنه ، از مقام استادی خودش رو بیاره در مقام جمع چهار نفره ما و برامون آرزوی موفقیت کنه.

اون وقت بود که فهمیدم پشت اون همه علم و سختگیری دل مهربونی هم پیدا میشه.


ولی یه چیز دیگه که از چشماش فهمیدم این بود که استاد این انتظارو از ما نداشت ، چطور بگم ، معلوم بود کمتر کسی ازش همین تشکر خشک و خالی رو میکنه.

  سعدی
 پادشاهی پسر به مکتب داد          لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر          جور استاد به ز مهر پدر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر